کتاب صوتی ما دروغگو بودیم اثر بینظیر و شگفتانگیزی از نویسندهی کتابهای پرفروش نیویورک تایمز و فینالیست جایزهی کتاب ملی، امیلی لاکهارت است که برای اولین بار در سال 2014 منتشر شده است.
ما دروغگو بودیم کتابی قدرتمند و رمان تحسینشده از سوی منتقدین و برندهی جایزه بهترین کتاب داستانی بزرگسالان است. این کتاب همچنین به عنوان یکی از ده داستان برتر برای نوجوانان در سال 2015 انتخاب شده و بنابر رای کاربران سایت گودریدرز، توانسته است در لیست بیست کتاب برتر داستانی و عاشقانه در سال 2014 قرار بگیرد.
خلاصهای از کتاب صوتی رایگان ما دروغگو بودیم:
زمانی که هریس سینکلر» بیستویک سال داشت، بعد از درس خواندن در هاروارد، ارث و میراثش را از خانواده گرفت و با پولی که داشت، کارهای بسیاری انجام داد تا ثروت بیشتری به دست آورد. او توانست در بازار بورس تصمیمهای هوشمندانهای بگیرد و ثروت خود را افزایش دهد، سپس با تیپر ازدواج کرد. آنها به همراه سه دختر خود زندگی مجلل و باشکوهی داشتند. دخترهای سینکلر همه برنزه، قدبلند و پولدار بودند، درست مانند شاهدختهای قصههای پریان. هریس و تیپر، سه خانهی نو در جزیزهی خصوصیشان بیچوود» برای هریک از دخترهایشان و یک عمارت بزرگ ساخته بودند. کادنس سینکلر ایستمن» شخصیت اصلی داستان، بزرگترین نوهی خانوادهی ثروتمند هریس سینکلر» و وارث جزیره و تمام داراییهای این خانواده است. پنی» مادر کادنس، کری» و بس» نیز دخترهای هریس» و تیپر» هستند.
هماکنون پس از گذشت چند سال، هریس چند نوه دارد که بزرگترینشان کادنس» است. سینکلرها هر سال، تمام تابستان و تعطیلات خود را در جزیرهی شخصیشان در نزدیکی ماساچوست میگذرانند. کادنس به همراه دخترخاله و پسرخالهاش میرن» و جانی» و گات پاتیل» که برادرزادهی همسر خاله کری و اصالتا هندی است، یک گروه چهار نفره به نام دروغگوها» تشکیل دادهاند. نوههای خانوادهی هریس تقریبا هم سنوسال هستند و گات» از تابستانِ هشت، یعنی در تابستانی که آنها هشت سالشان بود، به جزیره آمده بود و پس از آن، هر تابستان به همراه بچههای دیگر، به جزیره میآمد.
در تابستانِ پانزده، گات و کادنس رابطهای عاشقانه با یکدیگر برقرار میکنند، اما در همان تابستان حادثهای بسیار تلخ برای کادنس رخ میدهد و او دچار آسیب جدی مغزی میشود. سینکلرها او را به بیمارستان منتقل میکنند و متوجه میشوند که او مبتلا به هیپوترمی شده است؛ نوعی بیماری عمومی که به دنبال کاهش دمای بدن، باعث آسیب به همه اندامها و اختلال کارکرد آنها میشود. کادنس بخشی از حافظهاش را از دست میدهد و علت آن حادثه و اینکه چه بر سرش آمده را به خاطر نمیآورد.
پس از آن واقعه مادر کادنس، او را به اروپا و پیش پدرش میفرستد. (پدر کادنس مدتها پیش آنها را برای همیشه ترک کرده و به اروپا رفته است.) با وجود اینکه کادنس راضی به این موضوع نیست و دلش نمیخواهد تابستان شانزده را از دست بدهد، اما مجبور میشود به این سفر برود. چرا که بعد از آن اتفاق، از گات خبری ندارد و بچههای خالهاش جواب ایمیلهایش را نمیدهند. اما او دلش برای دروغگوها تنگ شده و میداند که آنها در جزیره هستند.
در تابستان هفده، خانوادهی کادنس به او اجازه دادند تا به جزیره برگردد. اما وقتی کادنس به جزیره میرسد، هیچیک از آن دروغگوها به استقبالش نمیآیند. آنها عجیب و غریب شدهاند و هیچکدام در مورد آن اتفاقی که در تابستان پانزده رخ داده، حرفی نمیزنند. حتی پدربزرگ خانهی قدیمیاش را بازسازی کرده و به جای مجسمههای قبلی، خانهای با الهام از معماری ژاپنی بر فراز تپهها ساخته است.
تنها چهار هفته از حضور کادنس در جزیره گذشته است، اما او مصمم است تا اتفاقات تابستان پانزده را به خاطر بیاورد و سعی میکند دربارهی آنچه اتفاق افتاده است، با خانوادهاش گفتوگو کند. اما آنها هیچ تمایلی برای صحبت کردن دربارهی آن روز و آن حادثه با او ندارند. با گذشت هفتهها در بیچوود، حافظهی کادنس به آرامی شروع به بازگشت و یادآوری وقایع تابستان پانزده میکند. او به یاد میآورد که مادربزرگش تیپر فوت کرده و پدربزرگش روز به روز، ضعیفتر شده است، مادر و خالههایش بر سر میراث با یکدیگر اختلاف دارند، اما همچنان به پدر خود یعنی هریس وابستهاند و . . او به آرامی چیزهای مهمتری را به یاد میآورد، چیزهایی هولناک دربارهی آن اتفاق که لحظه به لحظه مخاطب را در شوکی بزرگ قرار میدهد. او متوجه میشود که چرا هیچیک از اعضای خانواده دلشان نمیخواهد با او صحبت کنند و چرا در تمام این مدت اعضای دورغگوها، جواب نامهها و ایمیلهایش را ندادهاند.
هماکنون کادنس تقریبا هجده ساله است و به همراه مادر و سه سگش در برلینگتون و در ورمونت زندگی میکند.
ژانر کتاب ما دروغگو بودیم:
کتاب پیشرو در 5 فصل، داستانی کلاسیک از یک زندگی اشرافی را روایت میکند که تجملات و زیبایی، از مهمترین امتیاز آن خانواده است. اما چیزی که موجب شگفتانگیز بودن این کتاب میشود و آن را در زمرهی پرفروشهای دنیا قرار داده است، محتوای پرکشش آن و اتفاقات مجذوبکنندهای است که در پایان داستان به اوج خود میرسد.
پایانبندی بینظیر این کتاب، از معدود آثاری است که مخاطب آن را برای همیشه در خاطر خود نگه میدارد و همیشه با شگفتی از آن سخن میگوید.
درباره امیلی لاکهارت:
امیلی لاکهارت با نام اصلی امیلی جنکینز» در سال 1967 متولد و در کمبریج، ماساچوست و سیاتل واشنگتن بزرگ شده است. لاکهارت» نام خانوادگی مادر امیلی است که او آن را به عنوان نام مستعار برای خود در نظر گرفت. او دارای مدرک دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه واسار در کلمبیا میباشد و در حال حاضر در نیویورک زندگی میکند. او نویسندهی کتابهای کودک و رمانهایی برای جوانان و بزرگسالان است. امیلی با کتابهای روبی الیور» و ما دروغگو بودیم» درخشید و در دنیای نویسندههای معاصر دیده و شناخته شد.
او تا کنون جوایز بسیاری از جمله جایزهی کتاب ملی برای نوجوانان»، جایزهی مایکل لوپز چاپز»، جایزهی تخیل کودکان»، جوایز سالانه؛ که توسط نویسندگان انگلیسی بریتانیا انتخاب میشوند» و بهترین کتاب سال» در انگلستان را دریافت نموده است.
برخی از آثار امیلی لاکهارت :
آقای خدمتکار و نابغهی کودک
چگونه یک دختر همهچیز را میبیند
تقلب واقعی
چگونه بد باشیم
مطالعهی عادتها و رفتارها
کوچک، متوسط، بزرگ
یک بوفالوی شجاع
کتاب صوتی رایگان ما دروغگو بودیم را از اینجا دانلود کنید
کتاب صوتی رایگان و کوهستان به طنین آمد
کتاب صوتی رایگان ما دروغگو بودیم
کادنس ,کتاب ,تابستان ,آنها ,جزیره ,دروغگو ,را به ,دروغگو بودیم ,ما دروغگو ,به جزیره ,است که